دستای پینه بسته
پاهای خیلی خسته
زندگیش در هم شکسته
روزگارش خیلی مهزون
فکراشم شدن پریشون
شاید شد بی دین و ایمون
همه جا دلش می گرده
شاید که یه روز برگرده
تو چشام بازم بخنده
با نوای عاشقونه
دو کلام بی هیچ بهونه
بگه با من مهربونه
اگه از من خیلی دوره
چون دلش غرق غروره
دل من هم صبوره
همیشه چشام به راهه
پلکای خستم گواهه
شب و روز من سیاهه
ای خدا یه لطف به من کن
زندگیم رو تو عوض کن
بینمون صفا به پا کن
نظرات شما عزیزان:
|